۱۳۹۷ تیر ۵, سه‌شنبه

ایران-تحلیلهائي درباره قیام و سرنگونی و براندازی رژیم ولایت فقیه




راه کار سرنگونی کدام است؟ (گفتگو با مهدی براعی)

موضوع براندازی پس از قیام دیماه به یکی از مسایل عمده مطرح در حوزه اپوزیسیون تبدیل شده است، در گفتگوی اینترنتی روشنگرانه با مهدی براعی گزینه‌های مطرح برای روش براندازی حکومت آخوندی مورد بررسی قرار گرفت و به پرسشهای زیر پاسخ داده شد
کدام روش ما را به مقصد می‌رساند؟
- آیا گزینه رفراندوم برای تغییر حکومت ولایت فقیه مشابه الگوی تغییر دیکتاتوری پینوشه در شیلی، در ایران امکان‌پذیر است یا نه؟
- آیا می‌شود مانند مصر مردم در یک میدان جمع بشوند، چادر بزنند و چند شب بمانند تا این‌که نظام را به تغییر وادار کنند؟
- آیا این احتمال وجود داره که نظام آن‌قدر ضعیف بشود که اجازه چنین تجمعی را به مردم بدهد؟
- آیا جدا شدن نیروهای امنیتی از بدنه ارتش و سپاه و بسیج و... شرط ضروری برای براندازی این نظام است؟
- آیا متصور است که تحریمهای خارجی نظام را به فروپاشی کامل و براندازی برساند؟
- آیا براندازی حکومت بدون کمک خارجی و مشخصاً حمله نظامی خارجی امکان‌پذیر است؟
- نظرتان درباره گزینه فروپاشی کنترل‌شده نظام از طریق نافرمانی مدنی و پرهیز از خشونت چیست؟ و چقدر می‌تواند موفق باشد؟
- اعتصابات سراسری چه نقشی یا جایگاهی در براندازی حکومت دارند؟
- گزینه اصلی برای براندازی پس چیست؟ و قیام و شورشی که از آن صحبت می‌کنید چطور باید شکل بگیرد؟
- راه‌حل شورش و قیام راه‌حل پرهزینه‌ای است، آیا نمی‌شد راه‌کار کم‌هزینه‌تری پیدا کرد؟
- برنامه مجاهدین برای آینده ایران چیست؟



شعار «رضا شاه روحت شاد» با اسکورت پلیس!
روزنامه جمهوری در شماره ۵تیر ۹۷ خود برای رو کردن دست رقیب در جنگ باندی، طی یک اعتراف بی‌سابقه به یک فقره تلاش برای منحرف کردن تظاهرات و قیامهای مردم با شعارهای انحرافی اعتراف و فاش کرد شماری از افراد که در جریان تظاهراتهای اخیر تهران شعار «رضا شاه روحت شاد» می‌دادند، از باند خامنه‌ای بودند که با اسکورت پلیس و آزادانه این کار را می‌کردند.
روزنامه حکومتی جمهوری این موضوع را در مقاله‌یی با عنوان «برنامه‌سازی برای سقوط دولت!» آورده و ضمن اشاره به طرح و برنامهٔ‌ باند مقابل برای ساقط کردن دولت روحانی نوشته:‌


پاسخ به تشبثات بقایای سلطنت وهمسوئی فاشیسم سلطنتی با فاشیسم دینی
در برنامه ارتباط مستقیم  در تاریخ ۳ تیر - مهمان برنامه آقای مهدی ابریشمچی
در پاسخ به سئوال هموطنی از کانادا:
سؤال هموطنی از کانادا: الآن تشبثاتی بقایای سلطنت در فضای مجازی راه انداخته‌اند و توی بعضی روزنامه‌ها هم هست. همیشه هم نزدیک کهکشان که می‌شود، این چیزها برای کمک به فاشیسم دینی پیش می‌آید. مضمون حرفشان این است که مردم کار این رژیم را انجام می‌دهند. بعد هم این‌ها خیلی فرصت‌طلبانه از نوع دجالگرانه آخوندی، می‌خواهند بیایند روی موج مردم سوار شده و قیم مردم شوند. اگر امکان هست یک مقدار در این رابطه، در رابطه با نقش کانونهای شورشی و نقش رهبری در قیام مردم بیشتر توضیح بدهید!
مهدی ابریشمچی: این تشبثاتی که در شبکه‌های اجتماعی از طرف بقایای سلطنت و استبداد سلطنتی می‌شود، قبل از هر چیز، نشان‌دهنده این است که رژیم واقعاً در حال سقوط است. این اولین نتیجه‌گیری منطقی است. این تلاش‌ها و این تکاپوهایی که این‌ها دارند می‌کنند، بیان این واقعیت است که به‌اصطلاح بو کشیده‌اند و بادسنج‌هایشان دارد کار می‌کند و می‌بینند که سمت بادها عبارت از سرنگون کردن این رژیم است. نتیجه این‌که فکر می‌کنند و می‌خواهند برای خودشون از این نمد، کلاهی بدوزند.
این کاملاًً قابل فهم است که چرا در این شرایط، چنین کارهایی شروع شده است. البته این مقاومت با سعه صدر و با احساس مسئولیت بسیار زیاد، بارها از زبان رهبری‌اش گفته که بفرمایید! این میدان! هرکس می‌تواند بهتر بجنگد، بهتر فدا کند و هر جوری این رژیم را بتواند سرنگون بکند، ما مخلصش هم هستیم؛ بفرمایید سرنگون کنید!
آخر یک واقعیتی وجود دارد. مثلاًًً از کانون شورشی سؤال کردند. واقعیت این است که سرنگون کردن هر رژیمی ـ مثل رژیم آخوندها که در ایران حاکم است ـ قانونمندی‌های خاص خودش را دارد. نمی‌شود که با تردستی و با نان به نرخ روز خوردن و با حقه‌بازی، این رژیم را سرنگون کرد. اگر می‌شد که خیلی‌ها می‌توانستند این کار را بکنند. مقاومت مردم ایران یا سازمان مجاهدین راهی را شروع کرد و مسیری را در زمان خمینی از ۴۰سال قبل طی کرد. امروز به‌طور طبیعی در کانون مقاومت و مبارزه مردم ایران، به نقطه‌یی رسیده که آلترناتیو این رژیم، این مقاومت، یعنی شورای ملی مقاومت است. ولی این یک شبه که انجام نشده است. ۴۰سال است که این مقاومت دارد کار خودش را انجام می‌دهد.
در نتیجه، امروز هم همان‌طور که در قسمت اول گفتم، «کس نخارد پشت من» با کد یمین و عرق جبین و با پول هواداران این مقاومت در خارج و داخل کشور میسر شده است؛ با ۳۰سال در سنگر مقاومت بودن، سال‌های سال در گوشه زندان بودن اعضای این سازمان، شهید شدن، خم نشدن و ایستادن و... که نمی‌خواهم وارد جزئیات بشوم که همه‌ آنها که بوده‌اند، می‌دانند.
این مقاومت قیمت آزادی را داده، راه درست را طی کرده، ارتش آزادیبخش را تأسیس کرده، جواب سرکوب و آتش رژیم را با آتش ارتش آزادیبخش بارها داده و آمده جلو و تمامی توطئه‌های استعماری - ارتجاعی را خنثی کرده است و بعد از این‌که نتوانستند نابودش کنند، حالا به نقطه فعلی رسیده است.
من فکر می‌کنم سرنگون کردن آخوندها قانونمند است. این قانونمندی را مقاومت دنبال کرده و آمده به این‌جا رسیده است. آخوندها که سرنگون بشوند، در فضای آزادی، بوی آزادی به مشام می‌رسد. وقتی که بوی آزادی به مشام می‌رسد، تمامی طرفداران تاریخی استبداد و سرکوب، به هم می‌رسند. به هیچ عنوان بقایای سلطنت در سرنگونی رژیم منفعت ندارند. به‌دلیل این‌که آنها خودشان در ایران بودند؛ اولین کسانی که در ایران استبداد را پایه‌گذاری کردند، همین شاهنشاهی‌ها بودند؛ همین سلطنت بود. هنوز که هنوز است، نسلی از این مردم هستند که آثار کابل ساواک رژیم را روی پای خودشان دارند و از زندانهای رژیم شاه گذشتند. همان‌طور که در مبارزه برای آزادی، آزادیخواهان به هم می‌رسند، در تکامل این مبارزه، مستبدین هم به هم می‌رسند. امروز هم خیلی ساده، استبداد سلطنتی و استبداد آخوندی به همدیگر رسیده‌اند. الآن بقایای سلطنت مجبور شده بیاید به زبان اشهد بگوید «البته که آخوندها بهتر از مجاهدین‌اند»! و خودش را نماینده مردم ایران کرده است! از کجا؟ آیا از همان مردمی که زیر دست و پای ساواک له شدند، نظرپرسی کردند و به این نتیجه رسیدند که مردم ایران تداوم استبداد رو ترجیح می‌دهند؟ به‌نظر من این امر بسیار بسیار واضح و روشنی است. به همین دلایل هم است که من فکر می‌کنم مقاومت مردم ایران دارد قانونمند پیش می‌رود.
درباره کانونهای شورشی هم باید بگویم که وقتی شکل می‌گیرد، در جریان عمل راه خودش را باز می‌کند. من فکر می‌کنم رژیم قبل از هرکس، نوک پیکان نیزه کانونهای شورشی را روی قلب خودش حس می‌کند. این حضراتی هم که الآن از این ور و آن ور، از سوراخ‌های خودشان بیرون آمده‌اند و مدعی شدند و شروع کردند به تکرار همان چیزهایی که رژیم و دار و دسته مزدوران رژیم، مستمر می‌گفتند، این را خیلی خوب قبل از هر چیز متوجه شدند که کانونهای شورشی، راه‌حلی است که دارد پیش می‌رود.
در نتیجه وقتی که ذاتشان ذات استبدادی است، نمی‌توانند با آزادیخواهی کنار بیایند. آیا خواه و ناخواه به چه سمت حرکت خواهند کرد؟ همان‌طور که آزادیخواهان به هم نزدیک می‌شوند، مستبدین هم به همدیگر نزدیک می‌شوند. این هم امروز اتفاق نیفتاده است. اگر بخواهیم تاریخ ایران را خلاصه بکنیم، چه بوده است؟ از صدر مشروطیت که شما حرکت کنید و بیایید جلو، دست شیخ و شاه توی دست هم بوده است. آیا این‌طور نبوده است؟
در کودتا علیه مصدق، دست شیخ و شاه در هم نبود؟ کاشانی چه‌کار کرد؟ شیخ فضل‌الله در جریان مشروطیت چه‌کار کرد؟ الآن دوباره مملکت ما به یه نقطه عطفی رسیده است. آیا غیر از این است؟ دوباره شیخ و شاه با هم چفت شدند. اصلاً شگفت‌انگیز نیست. اگر جز این بود، باید تعجب می‌کردیم. پس «البته خمینی» گفتنشان یک سابقه تاریخی دارد.
البته به‌نظر من در این زمینه هم باید درود فرستاد به اصالت این مقاومت که بسیاری از حرف‌هایی را که از روز اول در صحنه‌های بین‌المللی و داخلی گفته، الآن دارد ثابت می‌شود. یکی از حرف‌هایی که از روز اول مقاومت گفت، «نه شاه ـ نه شیخ» بود. رویش هم ایستاد و ایستاد و ایستاد و ایران آینده را هم گفت جمهوری بدون شاه و شیخ.
جهان ما قانونمند است؛ حساب و کتاب دارد. مستبد نمی‌تواند خودش را جای آزادیخواه به تاریخ مردم ایران قالب کند؛ به‌دلیل این‌که صحنه مبارزه سیاسی، صحنه امتحان نیروها است. این داستان در تاریخ کشور ما از صدر مشروطیت با چفت بودن شاه و شیخ شروع شد و گام به گام جلو آمد. همان‌طور که عرض کردم، این تحرکات اتفاقاً خودش از علامت‌های سرنگونی رژیم آخوندی است. خیلی طبیعی است.
در تحلیل نهایی، استبداد سلطنتی باید سرنوشت خودش را به استبداد آخوندی گره بزند. آخر دستشان در دست هم بوده است. البته من خوشحالم برای خودمان و برای خلق ایران که این نیرو می‌خواهد همراه با آخوندها وارد قبر تاریخی خودش بشود. در واقع حرفی را که مردم ایران و مقاومت مردم ایران گفتند، به اثبات برسد. البته مردم ما در این دوران، در دوران ستم آخوندی و استبداد آخوندی قیمت سنگینی دادند.
به نظر می‌رسد که این ماجرا به نهایت خودش رسیده و به‌لحاظ سیاسی تعیین‌تکلیف شده است. چطور تعیین‌تکلیف شده است؟ این بقایای کذایی آمدند و جبهه خودشان را در کنار رژیم خمینی مشخص کردند. بسیار خوب، این‌طور خواستند؛ باشد؛ ولی آثار تاریخی‌اش برای آنها خواهد ماند.


 ”البته خمینی“ دنبالچه جنگ ضدمیهنی و یک فقره غلط اضافی!
بچهٔ شاه در کیهان پدرش ادعا کرده است با "اعضای سابق" مجاهدین گفتگو کرده و مجاهدین "زنان را مجبور به حجاب می‌کنند"! 
تا اینجا یک فقره غلط اضافی به‌نقل از مأموران ساواک آخوندی و انجمنهای نجاست،که با ناشیگری تحت عنوان لو رفته "اعضای سابق" یعنی اعضای لاحق وزارت بدنام، ارائه می‌شود. 
اما همجنسی ارتجاعی و وحدت تاریخی شاه و شیخ، به انجمنهای نجاست (انجمنهای نجات اطلاعات آخوندها) ختم نمی‌شود بلکه تا "فتح قدس از طریق کربلا" امتداد دارد.

طفل عقب‌مانده شاه گفته است که اصلاً نمی‌تواند تصور کند که ایرانیان رفتار مجاهدین را در جنگ ایران و عراق ببخشند...

لینک متن کامل صحبتهای آقای ابریشمچی برگرفته از سایت مجاهد

دفاع بقایای فاشیسم سلطنتی از فاشیسم دینی


دفاع بقایای فاشیسم سلطنتی از فاشیسم دینی
 موضعگیری سازمان مجاهدین خلق ایران درباره صحبتهای پسر شاه خائن خرداد ۹۷
در آستانه ۳۰خرداد روز شهدا و زندانیان سیاسی و سرآغاز مقاومت سراسری علیه فاشیسم دینی در سال ۱۳۶۰، پسر شاه خائن در یک ستون در بلومبرگ فرصت را برای خالی کردن دق دل بقایای دیکتاتوری دست‌نشانده علیه مجاهدین خلق ایران مغتنم شمرده است. طرفه این‌که با کپی چسبان و سرقت ادبیات مقاومت ایران، خود را طرفدار "انقلاب دمکراتیک" هم جا زده است. انقلابی که قرار است توسط بچه شاه با پاسداران و الباقی اطلاعات آخوندی صورت گیرد!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درباره سازمان مجاهدین خلق ایران

مسعود رجوی   شجره طیبه مجاهدین، گوهر صبر و مقاومت، وفای به پیمان با فدای بیکران گفتگوی اینترنتی بوالقاسم رضایی حول حقایق کمتر ...